معنی فارسی feuilletonist
B2فویلتونیست به نویسندهای اطلاق میشود که در نوشتن مقالههای سبک و سرگرمکننده تخصص دارد.
A writer who specializes in short literary pieces, often published as part of a feuilleton.
- NOUN
example
معنی(example):
فویلتونیست مقالات جالب زیادی نوشت.
مثال:
The feuilletonist wrote many engaging articles.
معنی(example):
به عنوان یک فویلتونیست، او به خاطر ذکاوت تندش محبوب شد.
مثال:
As a feuilletonist, he gained popularity for his sharp wit.
معنی فارسی کلمه feuilletonist
:
فویلتونیست به نویسندهای اطلاق میشود که در نوشتن مقالههای سبک و سرگرمکننده تخصص دارد.