معنی فارسی fevertrap
B1تلهای که برای پایش و جذب تب یا بیماریهای مرتبط با دما استفاده میشود.
A mechanism used to track or capture instances of fever.
- NOUN
example
معنی(example):
آنها یک تله تب برای گرفتن افزایش دما قرار دادند.
مثال:
They set a fevertrap to catch the temperature's rise.
معنی(example):
تله تب به نظارت بر بیماران با دمای بالا کمک میکند.
مثال:
The fevertrap helps monitor patients with high temperature.
معنی فارسی کلمه fevertrap
:
تلهای که برای پایش و جذب تب یا بیماریهای مرتبط با دما استفاده میشود.