معنی فارسی fewmand
B1چند نفری که به خاطر نظر یا موقعیتشان در جمعی خاص مشاهده میشوند.
A person who is part of a small group, often in a distinctive position.
- NOUN
example
معنی(example):
چند نفر از جمعیت ایستادند تا به جمع بپردازند.
مثال:
The fewmand stood up to address the crowd.
معنی(example):
با وجود اینکه چند نفر بود، او با اطمینان صحبت کرد.
مثال:
Despite being a fewmand, he spoke confidently.
معنی فارسی کلمه fewmand
:
چند نفری که به خاطر نظر یا موقعیتشان در جمعی خاص مشاهده میشوند.