معنی فارسی fibrinous
B1فیبرینی به نوعی التهاب یا بافت اطلاق میشود که شامل فیبرین میباشد.
Describing a type of inflammation or tissue that contains fibrin.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
تشخیص التهاب فیبرینی در ریههای بیمار را نشان داد.
مثال:
The diagnosis revealed fibrinous inflammation in the patient's lungs.
معنی(example):
بافت فیبرینی میتواند در هنگام بهبودی زخمها یافت شود.
مثال:
Fibrinous tissue can be found during the healing of injuries.
معنی فارسی کلمه fibrinous
:
فیبرینی به نوعی التهاب یا بافت اطلاق میشود که شامل فیبرین میباشد.