معنی فارسی fibrolitic
B1فرآیندهایی که موجب تجزیه و تحلیل بافتهای فیبروزی میشوند.
Processes that involve the breakdown of fibrous tissues.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
فرآیند فیبرو لیتیک به تجزیه بافتهای همبند کمک میکند.
مثال:
The fibrolitic process helps to break down connective tissues.
معنی(example):
در جراحی، درک واکنشهای فیبرو لیتیک ضروری است.
مثال:
In surgery, understanding the fibrolitic reactions is essential.
معنی فارسی کلمه fibrolitic
:
فرآیندهایی که موجب تجزیه و تحلیل بافتهای فیبروزی میشوند.