معنی فارسی fibros

B2

نوعی تغییر در بافت‌های عضلانی که با تجمع کلاژن و بافت سخت می‌شود.

Refers to fibrous tissues that form in various parts of the body often due to injury or disease.

example
معنی(example):

فیبروزها می‌توانند بخش‌های مختلفی از بدن را تحت تاثیر قرار دهند.

مثال:

Fibros can affect various parts of the body.

معنی(example):

پژوهشگران فیبروزها را مطالعه می‌کنند تا تأثیرات آن‌ها بر سلامت را درک کنند.

مثال:

Researchers study fibros to understand their implications on health.

معنی فارسی کلمه fibros

: معنی fibros به فارسی

نوعی تغییر در بافت‌های عضلانی که با تجمع کلاژن و بافت سخت می‌شود.