معنی فارسی fibrosis
B1 /faɪˈbɹoʊsɪs/فیبروز، یک وضعیت پزشکی است که در آن بافت پیوندی به طور غیرطبیعی رشد کرده و موجب مشکلات عملکردی میگردد.
A pathological condition characterized by the thickening and scarring of tissue.
- noun
noun
معنی(noun):
The formation of (excess) fibrous connective tissue in an organ.
example
معنی(example):
فیبروز شامل ضخیم شدن و زخم شدن بافت است.
مثال:
Fibrosis involves the thickening and scarring of tissue.
معنی(example):
فیبروز ریه میتواند به طور قابل توجهی بر تنفس تأثیر بگذارد.
مثال:
Lung fibrosis can affect breathing significantly.
معنی فارسی کلمه fibrosis
:
فیبروز، یک وضعیت پزشکی است که در آن بافت پیوندی به طور غیرطبیعی رشد کرده و موجب مشکلات عملکردی میگردد.