معنی فارسی fickleness

B2

فکلی، ناپایداری یا تغییر مکرر در احساسات یا رفتارها.

The quality of being changeable or unpredictable.

noun
معنی(noun):

The quality of being fickle.

example
معنی(example):

ناپایداری می‌تواند در روابط ناامیدکننده باشد.

مثال:

Fickleness can be frustrating in relationships.

معنی(example):

ناپایداری او باعث شد نتوان به او اعتماد کرد.

مثال:

His fickleness made it hard to trust him.

معنی فارسی کلمه fickleness

: معنی fickleness به فارسی

فکلی، ناپایداری یا تغییر مکرر در احساسات یا رفتارها.