معنی فارسی fiddlecome
B1فیدلکام، به حالت بیتوجه یا بیخیال در مواجهه با موضوعاتی اشاره دارد.
Indifferent or inattentive towards a situation or decision.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او در مورد پیوستن به تیم فیدلکام بود.
مثال:
He was fiddlecome about joining the team.
معنی(example):
به نظر میرسد که شما فیدلکام هستید؛ زودتر تصمیم بگیرید.
مثال:
You seem fiddlecome; make up your mind soon.
معنی فارسی کلمه fiddlecome
:
فیدلکام، به حالت بیتوجه یا بیخیال در مواجهه با موضوعاتی اشاره دارد.