معنی فارسی fiddleheaded
B1فیدلهد، به جوانههای سرخس یا سبزیجاتی اطلاق میشود که در مراحل ابتدایی رشد خود هستند و به شکل فیدل (کمان) به نظر میرسند.
Referring to the young leaves of certain ferns or other plants that are coiled and resemble the shape of a fiddle.
- OTHER
example
معنی(example):
سرخس فیدلهد در بهار برگهای ظریف خود را باز میکند.
مثال:
The fiddleheaded fern unfurls its delicate leaves in spring.
معنی(example):
او سبزیجات فیدلهد را در بازار کشاورزان پیدا کرد.
مثال:
She found fiddleheaded greens at the farmer's market.
معنی فارسی کلمه fiddleheaded
:
فیدلهد، به جوانههای سرخس یا سبزیجاتی اطلاق میشود که در مراحل ابتدایی رشد خود هستند و به شکل فیدل (کمان) به نظر میرسند.