معنی فارسی fidley
B1فیدلی، سازی سنتی است که معمولاً در موسیقی محلی نواخته میشود.
A traditional instrument typically played in folk music.
- NOUN
example
معنی(example):
او فیدلی را بسیار زیبا مینوازد.
مثال:
He plays the fidley beautifully.
معنی(example):
فیدلی سازی محبوب در موسیقی فولک است.
مثال:
The fidley is a popular instrument in folk music.
معنی فارسی کلمه fidley
:
فیدلی، سازی سنتی است که معمولاً در موسیقی محلی نواخته میشود.