معنی فارسی field studies

B2

مطالعاتی که در محیط‌های طبیعی و در محل انجام می‌شوند، به منظور جمع‌آوری داده‌های واقعی.

Research conducted outside of a laboratory or controlled environment, often in natural settings.

example
معنی(example):

مطالعات میدانی به دانش‌آموزان کمک می‌کند تا به طور مستقیم درباره اکوسیستم‌ها بیاموزند.

مثال:

Field studies help students learn about ecosystems directly.

معنی(example):

انجام مطالعات میدانی به محققان اجازه می‌دهد تا داده‌های دنیای واقعی جمع‌آوری کنند.

مثال:

Conducting field studies allows researchers to gather real-world data.

معنی فارسی کلمه field studies

: معنی field studies به فارسی

مطالعاتی که در محیط‌های طبیعی و در محل انجام می‌شوند، به منظور جمع‌آوری داده‌های واقعی.