معنی فارسی fieldmouse
B1موش میدانی، نوعی جوندۀ کوچک و چابک است که معمولاً در مزارع و زمین‌های باز زندگی می‌کند.
A small, agile rodent that often inhabits fields and open areas.
- noun
noun
معنی(noun):
A small vole such as the meadow vole.
معنی(noun):
One of several species of mice in genus Apodemus found in Eurasia and Africa.
معنی(noun):
One of several species of mice in genus Akodon found in South America.
example
معنی(example):
یک موش میدانی سریعاً از روی مسیر رد شد.
مثال:
A fieldmouse scurried quickly across the path.
معنی(example):
موش میدانی، موجودی چابک است که به خوبی با محیط خود سازگار می‌شود.
مثال:
The fieldmouse is an agile creature that adapts well to its environment.
معنی فارسی کلمه fieldmouse
:
موش میدانی، نوعی جوندۀ کوچک و چابک است که معمولاً در مزارع و زمین‌های باز زندگی می‌کند.
