معنی فارسی fiendly

B1

خصلت یا صفت شیطانی، ولی معمولا در یک نوع معصومیت یا خوب بودن.

Having the qualities of a fiend, often used playfully.

example
معنی(example):

با اینکه او به نظر شیطانی می‌رسید، قلب خوبی داشت.

مثال:

Although he seemed fiendly, he had a good heart.

معنی(example):

شخصیت شیطانی در واقع یک قهرمان در پرده بود.

مثال:

The fiendly character was actually a hero in disguise.

معنی فارسی کلمه fiendly

: معنی fiendly به فارسی

خصلت یا صفت شیطانی، ولی معمولا در یک نوع معصومیت یا خوب بودن.