معنی فارسی fifing
B1فعل ادامه دادن به نواختن فلوت که معمولاً در جمع دوستانه یا جشنهای اجتماعی رخ میدهد.
The act of continuously playing the fife, usually in a social or festive gathering.
- verb
verb
معنی(verb):
To play this instrument.
example
معنی(example):
آنها بعدازظهر را در پارک به نواختن فلوت گذراندند.
مثال:
They spent the afternoon fifing in the park.
معنی(example):
نواختن فلوت با هم، جوی شاداب را به وجود آورد.
مثال:
Fifing together created a joyful atmosphere.
معنی فارسی کلمه fifing
:
فعل ادامه دادن به نواختن فلوت که معمولاً در جمع دوستانه یا جشنهای اجتماعی رخ میدهد.