معنی فارسی figure-skating
B1اسکیتکردن هنری، ورزشی که در آن افراد با اسکیتهای مخصوص بر روی یخ حرکات نمایشی انجام میدهند.
A sport in which individuals or teams perform on ice skates in a theatrical manner.
- NOUN
example
معنی(example):
اسکیتکردن هنری ورزش مورد علاقه من در زمستان است.
مثال:
Figure skating is my favorite winter sport.
معنی(example):
او هر شنبه به تمرین اسکیتکردن هنری میپردازد.
مثال:
He practices figure skating every Saturday.
معنی فارسی کلمه figure-skating
:
اسکیتکردن هنری، ورزشی که در آن افراد با اسکیتهای مخصوص بر روی یخ حرکات نمایشی انجام میدهند.