معنی فارسی fiked
B1حالت گذشته فعل تعمیر کردن، نشاندهنده اینکه چیزی در حال حاضر در وضعیت خوب قرار دارد.
The past tense of 'fike', indicating something has been repaired.
- VERB
example
معنی(example):
رادیوی قدیمی توسط یک تکنسین ماهر تعمیر شد.
مثال:
The old radio was fiked by a skilled technician.
معنی(example):
پس از تعمیر، لپتاپ اکنون بسیار سریعتر کار میکند.
مثال:
After being fiked, the laptop runs much faster now.
معنی فارسی کلمه fiked
:
حالت گذشته فعل تعمیر کردن، نشاندهنده اینکه چیزی در حال حاضر در وضعیت خوب قرار دارد.