معنی فارسی fiking
B1روند یا فعالیتی که به بهبود سلامت و تناسب اندام مربوط میشود.
An activity or trend related to improving health and fitness.
- VERB
example
معنی(example):
فیکینگ روند جدیدی در تناسب اندام است.
مثال:
Fiking is a new trend in fitness.
معنی(example):
آنها شروع به فیکینگ کردند تا سلامت خود را بهبود ببخشند.
مثال:
They started fiking to improve their health.
معنی فارسی کلمه fiking
:
روند یا فعالیتی که به بهبود سلامت و تناسب اندام مربوط میشود.