معنی فارسی filly

B1 /ˈfɪli/

مایه‌ای که به مادیان جوان (زیر ۴ سال) اشاره دارد، مخصوصاً در دنیای اسب‌سواری.

A young female horse, specifically one that is less than four years old.

noun
معنی(noun):

A young female horse.

معنی(noun):

A young attractive female.

مثال:

Hey, Homer, get a load of the gams on that filly!

example
معنی(example):

مهتاب زیبا در دشت دوید.

مثال:

The filly ran gracefully across the meadow.

معنی(example):

او در مزرعه‌اش یک مادیان را بزرگ کرد و برای رقابت‌ها تربیت کرد.

مثال:

She raised a filly on her farm and trained it for competitions.

معنی فارسی کلمه filly

: معنی filly به فارسی

مایه‌ای که به مادیان جوان (زیر ۴ سال) اشاره دارد، مخصوصاً در دنیای اسب‌سواری.