معنی فارسی filterman
B2فردی که مسئول فیلتر کردن و تصفیه آب یا سایر مواد است.
A man who specializes in filtering and purifying liquids, especially water.
- NOUN
example
معنی(example):
فیلترکننده سیستم را بررسی کرد تا اطمینان حاصل کند که همه چیز به درستی کار میکند.
مثال:
The filterman inspected the system to ensure everything was working properly.
معنی(example):
به عنوان یک فیلترکننده، او دانش گستردهای درباره تصفیه آب داشت.
مثال:
As a filterman, he had extensive knowledge about water purification.
معنی فارسی کلمه filterman
:
فردی که مسئول فیلتر کردن و تصفیه آب یا سایر مواد است.