معنی فارسی finger chip
B1حرکت یا مهارتی که با انگشتان برای انجام ترفندها و نمایشها انجام میشود.
A technique or move performed with the fingers, often used in sleight of hand or magic tricks.
- NOUN
example
معنی(example):
او تکنیک چیپ انگشتی خود را در طول مسابقه نشان داد.
مثال:
He showed off his finger chip technique during the competition.
معنی(example):
چیپ انگشتی یک حرکت محبوب در ترفندهای کارتی است.
مثال:
The finger chip is a popular move in card tricks.
معنی فارسی کلمه finger chip
:
حرکت یا مهارتی که با انگشتان برای انجام ترفندها و نمایشها انجام میشود.