معنی فارسی finnish
B1زبان رسمی کشور فنلاند و یکی از زبانهای فینی است که دارای ویژگیهای خاص خود میباشد.
The official language of Finland, belonging to the Finno-Ugric language group.
- NOUN
example
معنی(example):
زبان مادری او فنلاندی است.
مثال:
Her native language is Finnish.
معنی(example):
فنلاندی در میان زبانهای اروپایی منحصر به فرد است.
مثال:
Finnish is unique among European languages.
معنی فارسی کلمه finnish
:
زبان رسمی کشور فنلاند و یکی از زبانهای فینی است که دارای ویژگیهای خاص خود میباشد.