معنی فارسی fioriture
B1فیروریتور به زینتهای صوتی یا تکنیکهای تزیینی در آواز اشاره دارد که به زیبایی و زیباییشناسی یک قطعه کمک میکند.
Ornamental embellishments in music, particularly in vocal music.
- noun
noun
معنی(noun):
Little "flowers" of ornament introduced into a melody by a singer or player.
example
معنی(example):
خواننده فیروریتورهایی را برای زینت بخشیدن به ملودی گنجاند.
مثال:
The singer included fioriture to embellish the melody.
معنی(example):
فیروریتورها اغلب در اپرا برای نمایش مهارتهای آواز استفاده میشوند.
مثال:
Fioriture are often used in opera to showcase vocal skills.
معنی فارسی کلمه fioriture
:
فیروریتور به زینتهای صوتی یا تکنیکهای تزیینی در آواز اشاره دارد که به زیبایی و زیباییشناسی یک قطعه کمک میکند.