معنی فارسی fire-break
B2جداکنندهای که برای جلوگیری از گسترش آتش در مناطق مختلف ایجاد میشود.
A barrier created to prevent the spread of fire between areas.
- NOUN
example
معنی(example):
هر جداکننده آتش کمک میکند تا مناطق مسکونی در برابر آتشسوزیهای طبیعی محفوظ بمانند.
مثال:
Each fire-break helps protect residential areas from wildfires.
معنی(example):
جامعه به طور مشترک برای نگهداری از جداکننده آتش کار کرد.
مثال:
The community worked together to maintain the fire-break.
معنی فارسی کلمه fire-break
:
جداکنندهای که برای جلوگیری از گسترش آتش در مناطق مختلف ایجاد میشود.