معنی فارسی fire-proofed
B1به معنای آمادهسازی یک مکان یا شیء به گونهای که آسیب آتش به حداقل برسد.
Made resistant to fire.
- VERB
example
معنی(example):
کارگاه برای اطمینان از رعایت مقررات ایمنی ضد آتش شد.
مثال:
The workshop was fire-proofed to ensure safety regulations were met.
معنی(example):
او سقف خود را ضد آتش کرد تا از هرگونه خطر آتشسوزی جلوگیری کند.
مثال:
He fire-proofed his roof to prevent any fire hazards.
معنی فارسی کلمه fire-proofed
:
به معنای آمادهسازی یک مکان یا شیء به گونهای که آسیب آتش به حداقل برسد.