معنی فارسی firebell
B1زنگ آتش، وسیلهای است که برای هشدار دادن در مورد آتشسوزی به صدا درمیآید.
A device that rings to warn of a fire emergency.
- noun
noun
معنی(noun):
An alarm bell sounded in the event of a fire.
example
معنی(example):
زنگ آتش در سرتاسر ساختمان به صدا درآمد.
مثال:
The firebell rang loudly throughout the building.
معنی(example):
آنها در دفتر جدید یک زنگ آتش برای ایمنی نصب کردند.
مثال:
They installed a firebell in the new office for safety.
معنی فارسی کلمه firebell
:
زنگ آتش، وسیلهای است که برای هشدار دادن در مورد آتشسوزی به صدا درمیآید.