معنی فارسی firefly
B1کرم شب تاب، حشرهای که در تاریکی شب نور تولید میکند.
An insect that emits light, often seen on summer nights.
- noun
noun
معنی(noun):
Any beetle of the family Lampyridae, which exhibit bioluminescence during twilight.
example
معنی(example):
پرامیدهای شب را با نور خود روشن میکنند.
مثال:
Fireflies light up the night with their glow.
معنی(example):
کودکان در تابستان عاشق گرفتاری کرمهای شب تاب هستند.
مثال:
Children love to catch fireflies in the summer.
معنی فارسی کلمه firefly
:
کرم شب تاب، حشرهای که در تاریکی شب نور تولید میکند.
