معنی فارسی firestation

B1

ایستگاه آتش‌نشانی، محلی که آتش‌نشانان و تجهیزات آن‌ها در آنجا قرار دارد.

A building where firefighters are stationed and fire equipment is kept.

example
معنی(example):

ایستگاه آتش‌نشانی فقط چند بلوک فاصله دارد.

مثال:

The firestation is just a few blocks away.

معنی(example):

ایستگاه آتش‌نشانی به سرعت به تماس اضطراری پاسخ داد.

مثال:

The firestation responded quickly to the emergency call.

معنی فارسی کلمه firestation

: معنی firestation به فارسی

ایستگاه آتش‌نشانی، محلی که آتش‌نشانان و تجهیزات آن‌ها در آنجا قرار دارد.