معنی فارسی firmance
B2استقامت، ثابت قدم بودن یا توانایی در حفظ وضعیت یا عقیده.
The quality of being steadfast or determined.
- NOUN
example
معنی(example):
استقامت او در مذاکرات معامله را به دست آورد.
مثال:
His firmance in negotiations won the deal.
معنی(example):
استقامت در باورها میتواند دیگران را تحریک کند.
مثال:
Firmance in one's beliefs can inspire others.
معنی فارسی کلمه firmance
:
استقامت، ثابت قدم بودن یا توانایی در حفظ وضعیت یا عقیده.