معنی فارسی first moment
B1اولین لحظه، اولین باری که تجربهای خاص شروع میشود.
The initial instance of a particular experience or event.
- NOUN
example
معنی(example):
اولین لحظهای که او را دیدم، میدانستم که او خاص است.
مثال:
The first moment I saw her, I knew she was special.
معنی(example):
آن اولین لحظه ماجراجویی ما بود.
مثال:
That was the first moment of our adventure.
معنی فارسی کلمه first moment
:
اولین لحظه، اولین باری که تجربهای خاص شروع میشود.