معنی فارسی first thing
A2اولین چیز، به نخستین اقدام یا وظیفه‌ای اشاره دارد که باید انجام شود.
The initial action or task that is prioritized.
- noun
- adverb
noun
معنی(noun):
The basic idea of how to do something.
مثال:
I would help you, but I don't know the first thing about gardening.
adverb
معنی(adverb):
Early in the morning.
مثال:
I'll meet you first thing at the station.
معنی(adverb):
Straight away, very soon.
example
معنی(example):
اولین چیزی که در صبح انجام می‌دهم این است که قهوه می‌نوشم.
مثال:
The first thing I do in the morning is drink coffee.
معنی(example):
اولین کار در فهرست خود را به عنوان اولویت قرار دهید.
مثال:
Make the first thing on your list a priority.
معنی فارسی کلمه first thing
:
اولین چیز، به نخستین اقدام یا وظیفه‌ای اشاره دارد که باید انجام شود.
