معنی فارسی fish-wife
B1زن ماهیفروش، زنی که در زمینه فروش ماهی فعالیت دارد.
A woman who sells fish.
- NOUN
example
معنی(example):
او در جامعه به عنوان زن ماهیفروش شناخته میشود.
مثال:
She is known as a fish-wife in the community.
معنی(example):
عنوان زن ماهیفروش نشاندهنده نقش او در صنعت ماهیگیری است.
مثال:
The title of fish-wife reflects her role in the fishing industry.
معنی فارسی کلمه fish-wife
:
زن ماهیفروش، زنی که در زمینه فروش ماهی فعالیت دارد.