معنی فارسی fishing village
A2روستای ماهیگیری به مکانهایی گفته میشود که عمدتاً به فعالیتهای ماهیگیری اختصاص یافته و معمولاً در نزدیکی دریا یا آبهای شیرین واقع شدهاند.
A small community located near the sea or river where fishing is the primary livelihood.
- NOUN
example
معنی(example):
روستای ماهیگیری یک جامعه کوچک در کنار دریا است که مردم در آن ماهی میگیرند.
مثال:
A fishing village is a small community by the sea where people catch fish.
معنی(example):
او در یک روستای ماهیگیری بزرگ شد که خانوادهاش یک قایق داشتند.
مثال:
She grew up in a fishing village where her family owned a boat.
معنی فارسی کلمه fishing village
:
روستای ماهیگیری به مکانهایی گفته میشود که عمدتاً به فعالیتهای ماهیگیری اختصاص یافته و معمولاً در نزدیکی دریا یا آبهای شیرین واقع شدهاند.