معنی فارسی fist fight
B1مبارزهای که در آن با مشت به همدیگر ضربه میزنند.
A physical conflict in which people hit each other with their fists.
- noun
noun
معنی(noun):
A fight using bare fists.
example
معنی(example):
دو پسر در زنگ تفریح با هم مشتزن شدند.
مثال:
The two boys got into a fist fight during recess.
معنی(example):
او پس از ماهها تمرین، مشتزنی را برد.
مثال:
He won the fist fight after training for months.
معنی فارسی کلمه fist fight
:
مبارزهای که در آن با مشت به همدیگر ضربه میزنند.