معنی فارسی fixatives
B2موادی که برای حفظ یا تثبیت مواد هنری یا علمی استفاده می‌شوند.
Substances used to preserve or stabilize materials, especially in art or science.
- noun
noun
معنی(noun):
A substance that fixes, protects, or preserves.
معنی(noun):
(perfumery) The components of a perfume that prolong or bolster the notes, and may or may not be the base note itself.
example
معنی(example):
هنرمند از فیکساتیوها برای حفظ نقاشی استفاده کرد.
مثال:
The artist used fixatives to preserve the drawing.
معنی(example):
فیکساتیوهای اسپری هوای کمک می‌کنند تا از کثیف شدن جلوگیری شود.
مثال:
Airbrush fixatives help prevent smudging.
معنی فارسی کلمه fixatives
:
موادی که برای حفظ یا تثبیت مواد هنری یا علمی استفاده می‌شوند.
