معنی فارسی fiz

B1

فیز به جوش و خروش یا حباب‌های طبیعی ایجادشده در مایعات اشاره دارد.

The bubbling or effervescence, particularly in beverages due to carbonation.

example
معنی(example):

حباب‌های نوشابه در روز گرم دلپذیر بود.

مثال:

The fiz of the soda was refreshing on a hot day.

معنی(example):

او از حباب‌های آب گازدار لذت برد.

مثال:

He enjoyed the fiz of the sparkling water.

معنی فارسی کلمه fiz

: معنی fiz به فارسی

فیز به جوش و خروش یا حباب‌های طبیعی ایجادشده در مایعات اشاره دارد.