معنی فارسی fizzog
B2 /ˈfɪz.ɒɡ/چهره، صورت، به ویژه به صورت غیررسمی و طنزآمیز.
An informal and humorous term for someone's face or appearance.
- noun
noun
معنی(noun):
The face.
example
معنی(example):
او چهره عجیبی دارد که همیشه من را میخنداند.
مثال:
He has a funny fizzog that always makes me laugh.
معنی(example):
چهره او وقتی خبر خوب را شنید، روشن شد.
مثال:
Her fizzog lit up when she heard the good news.
معنی فارسی کلمه fizzog
:
چهره، صورت، به ویژه به صورت غیررسمی و طنزآمیز.