معنی فارسی fjorded
B1fjorded، به معنی زمین یا منطقهای است که توسط یخچالهای طبیعی به صورت درههای عمیق و باریک شکل گرفته است.
Describes land that has been formed into deep, narrow inlets by glacial activity.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
زمین به وسیله حرکات یخی fjorded شده بود.
مثال:
The land was fjorded by glacial movements.
معنی(example):
این منطقه به خاطر خط ساحلی fjorded خود مشهور است.
مثال:
This region is known for its fjorded coastline.
معنی فارسی کلمه fjorded
:
fjorded، به معنی زمین یا منطقهای است که توسط یخچالهای طبیعی به صورت درههای عمیق و باریک شکل گرفته است.