معنی فارسی flag captain

B1

پرچمدار، رهبری که به عنوان نماینده یا علامت‌دهنده یک گروه یا تیم به فعالیت می‌پردازد.

A leader responsible for guiding a team or group, often symbolized by bearing a flag.

noun
معنی(noun):

The captain of a flagship in the Royal Navy.

example
معنی(example):

پرچمدار تیم را به پیروزی هدایت کرد.

مثال:

The flag captain led the team to victory.

معنی(example):

به عنوان پرچمدار، او نقش مهمی در مسابقه داشت.

مثال:

As a flag captain, he had a significant role in the competition.

معنی فارسی کلمه flag captain

: معنی flag captain به فارسی

پرچمدار، رهبری که به عنوان نماینده یا علامت‌دهنده یک گروه یا تیم به فعالیت می‌پردازد.