معنی فارسی flagilate
B1فلگیت کردن به معنای به شدت منتقدانه صحبت کردن درباره چیزی است.
To criticize severely or harshly.
- VERB
example
معنی(example):
به فلگیت کردن به معنای انتقاد شدید است.
مثال:
To flagilate is to criticize severely.
معنی(example):
او داشت گزارش را به خاطر نادرستیهایش فلگیت میکرد.
مثال:
She was flagilating the report for its inaccuracies.
معنی فارسی کلمه flagilate
:
فلگیت کردن به معنای به شدت منتقدانه صحبت کردن درباره چیزی است.