معنی فارسی flagstaves
B2پایههایی که برای نگهداری پرچمها استفاده میشود.
Stakes or poles used to hold flags upright.
- NOUN
example
معنی(example):
پایههای پرچم در ورودی رویداد قرار داده شده بودند.
مثال:
The flagstaves were set up at the entrance of the event.
معنی(example):
باید مطمئن شویم که پایههای پرچم قبل از رژه محکم هستند.
مثال:
We need to make sure the flagstaves are sturdy before the parade.
معنی فارسی کلمه flagstaves
:
پایههایی که برای نگهداری پرچمها استفاده میشود.