معنی فارسی flaillike
B1فلایلمانند، به حرکتی اطلاق میشود که شبیه به حرکات بیهدف و ناپایدار است.
Resembling or characterized by flailing movements.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
رقاص به سبک فلایل حرکت کرد و دستهایش را به طرز وحشیانهای میچرخاند.
مثال:
The dancer moved in a flail-like manner, swinging her arms wildly.
معنی(example):
در طول طوفان، شاخههای درخت به طرز فلایلی مانند اینکه زنده هستند، تکان میخوردند.
مثال:
During the storm, the tree branches flailed like they were alive.
معنی فارسی کلمه flaillike
:
فلایلمانند، به حرکتی اطلاق میشود که شبیه به حرکات بیهدف و ناپایدار است.