معنی فارسی flamingo
A2 /fləˈmɪŋɡoʊ/فلامینگو، پرنده‌ای با پاهای بلند و رنگ صورتی که معمولاً در آب‌های کم‌عمق زندگی می‌کند.
A wading bird with long legs and a long neck, typically with pink plumage.
- noun
- adjective
noun
معنی(noun):
A wading bird of the family Phoenicopteridae.
معنی(noun):
A deep pink color tinged with orange, like that of a flamingo.
adjective
معنی(adjective):
Of a deep pink color tinged with orange, like that of a flamingo.
example
معنی(example):
ما یک فلامینگو را که روی یک پا ایستاده بود در باغ وحش دیدیم.
مثال:
We saw a flamingo standing on one leg at the zoo.
معنی(example):
فلامینگو به خاطر پاهای بلند و پرهای صورتی خود شناخته شده است.
مثال:
The flamingo is known for its long legs and pink feathers.
معنی فارسی کلمه flamingo
:
فلامینگو، پرنده‌ای با پاهای بلند و رنگ صورتی که معمولاً در آب‌های کم‌عمق زندگی می‌کند.
