معنی فارسی flapmouthed
B2دهان باز به معنای ابراز شدید احساسات یا شگفتی به طور غیر ارادی است.
Describing someone who expresses emotion openly and often loudly.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او از هیجان دهانش باز مانده بود وقتی که خبر را شنید.
مثال:
He was flapmouthed with excitement when he heard the news.
معنی(example):
افراد دهان باز معمولاً احساسات خود را با صدای بلند ابراز میکنند.
مثال:
Flapmouthed people often express their emotions loudly.
معنی فارسی کلمه flapmouthed
:
دهان باز به معنای ابراز شدید احساسات یا شگفتی به طور غیر ارادی است.