معنی فارسی flash forward

B2

حرکت ناگهانی از یک زمان به زمان دیگر در روایت، معمولاً به آینده.

A narrative technique where the story jumps ahead to a future time.

verb
معنی(verb):

(of a memory or vision) To move forward in time.

مثال:

His dream flashed forward to an incident in grade school.

example
معنی(example):

در داستان، به زندگی بزرگسال شخصیت یک پیش‌روی سریع وجود داشت.

مثال:

In the story, there was a flash forward to the character's adult life.

معنی(example):

آنها از پیش‌روی سریع برای نشان دادن عواقب اعمال شخصیت اصلی استفاده کردند.

مثال:

They used a flash forward to illustrate the consequences of the main character's actions.

معنی فارسی کلمه flash forward

: معنی flash forward به فارسی

حرکت ناگهانی از یک زمان به زمان دیگر در روایت، معمولاً به آینده.