معنی فارسی flashlight

A2 /ˈflæʃˌlaɪt/

چراغ قوه، ابزاری قابل حمل که نور تولید می‌کند و برای روشن کردن محیط در تاریکی است.

A portable hand-held electric light.

noun
معنی(noun):

A battery-powered hand-held light source.

معنی(noun):

A flashgun (device used to create flashes of light for photography).

verb
معنی(verb):

To illuminate with a flashlight.

example
معنی(example):

در حین پیاده‌روی شبانه، یک چراغ قوه همراه داشتم.

مثال:

I carried a flashlight during our night hike.

معنی(example):

چراغ قوه به ما کمک کرد تا در تاریکی راه خود را پیدا کنیم.

مثال:

The flashlight helped us find our way in the dark.

معنی فارسی کلمه flashlight

: معنی flashlight به فارسی

چراغ قوه، ابزاری قابل حمل که نور تولید می‌کند و برای روشن کردن محیط در تاریکی است.