معنی فارسی flashlike

B1

شکل یا حالتی که مشابه یا شبیه به صاعقه باشد.

Having characteristics or qualities resembling a flash.

example
معنی(example):

انفجار نور مانند صاعقه، وحشتناک بود.

مثال:

The flashlike burst of light was startling.

معنی(example):

او در طول مسابقه با سرعتی شبیه به صاعقه حرکت کرد.

مثال:

He moved with a flashlike speed during the race.

معنی فارسی کلمه flashlike

: معنی flashlike به فارسی

شکل یا حالتی که مشابه یا شبیه به صاعقه باشد.