معنی فارسی flashmob
B1فلشموب، رویدادهایی است که در آن گروهی از افراد به طور ناگهانی در یک مکان عمومی جمع میشوند.
A sudden gathering of people, usually organized via social media, to perform an act of entertainment.
- noun
noun
معنی(noun):
A group of people who rapidly assemble, perform an unusual and seemingly pointless act, and then quickly disperse.
example
معنی(example):
فلشموب به سرعت در مرکز خرید جمع شد.
مثال:
The flashmob quickly gathered in the shopping mall.
معنی(example):
آنها برنامهریزی کردند که یک فلشموب برای سرگرم کردن جمعیت ترتیب دهند.
مثال:
They planned a flashmob to entertain the crowd.
معنی فارسی کلمه flashmob
:
فلشموب، رویدادهایی است که در آن گروهی از افراد به طور ناگهانی در یک مکان عمومی جمع میشوند.