معنی فارسی flathat
B1کلاهی با لبهای تخت که معمولاً در تابستان برای محافظت از آفتاب افزار میشود.
A hat with a flat brim typically worn to shield from the sun.
- NOUN
example
معنی(example):
او کلاهی تخت بر سر داشت تا از آفتاب محافظت کند.
مثال:
He wore a flathat to protect himself from the sun.
معنی(example):
کلاه تخت این تابستان تبدیل به یک اشیاء مد محبوب شد.
مثال:
The flathat became a popular fashion item this summer.
معنی فارسی کلمه flathat
:
کلاهی با لبهای تخت که معمولاً در تابستان برای محافظت از آفتاب افزار میشود.