معنی فارسی flavonol

B1

فلوانول نوعی فلاونویید است که می‌تواند به بهبود سلامت قلب و عروق کمک کند.

A type of flavonoid that is known for its antioxidant properties and potential health benefits.

noun
معنی(noun):

Any of several flavonoids that have a 3-hydroxyflavone backbone.

example
معنی(example):

فلوانول‌ها به خانواده فلاونوییدها تعلق دارند و فواید سلامتی مختلفی دارند.

مثال:

Flavonols belong to the flavonoid family and have various health benefits.

معنی(example):

کوراتین یک فلوانول رایج است که در بسیاری از میوه‌ها یافت می‌شود.

مثال:

Quercetin is a common flavonol found in many fruits.

معنی فارسی کلمه flavonol

: معنی flavonol به فارسی

فلوانول نوعی فلاونویید است که می‌تواند به بهبود سلامت قلب و عروق کمک کند.